For Classical Music Lovers

موسیقی کلاسیک

For Classical Music Lovers

موسیقی کلاسیک

فعالیت هنرجو: ریچار واگنر

ویلیام ریچارد واگنر

ریچارد واگنر در سال 1813 در لایپزیک آلمان به دنیا آمد. پدرش مأمور پلیس بود که در کودکی در حالی که ریچارد تنها یک سال داشت او را از دست داد مادرش یک سال بعد با لودویگ گییر بازیگر نقاش، نمایشنامه نویس با استعداد ازدواج میکند واگنر با این شرایط زیر نظر این دو بزرگشد او که فقط 6 ماه آموزش موسیقی دیده بود در 20 سالگی مطالعات فرهنگستانی خود را در دانشگاه لایپزیک رها میکند و در اپرای کوچکی رهبر گروه همسرایی میشود. واگنر در سن 20 سالگی عاشق مینا پلانرهنرپیشه و در 23 سالگی با او ازدواج میکند و اگر نخستین اپراهای خود را با نام پریان ، عشق ممنوعه) را آفرید سپس به پاریس رفت و حدود دو سال و نیم در آنجا ماند او در به دست آوردن پایگاه در اپرا شکست خورد ولی در این مدت اپرای رینتسی و پیش درآمد فاوست را آفرید و همچنین اپرای هلندی پرنده را تصنیف کرد تمام این آثار را در فقر و یأس روزمزه آفرید. در همین لحظهبود که بخش برگشت و اپرای درسدن در آلمان اجرای رینتسی را پذیرفت و این اجرا موفقیت چشمگیر داشت. واگنر معتقد بود تئاتر به دلیل فاسد بودن جامعهی پیرامونش فاسد است.

عقایدش به عنوان یک هنرمند او را به سیاست کشاند و واگنر با اوگوست روکل موسیقی دانی که انقلابی شده بود و با کونین هرج و مرج طلب روسی که در درسدن اقامت داشت همراه شد و بر علیه حکومت اقداماتی را انجام دادند. ( از جمله 2 مقاله توسط واگنر به نامهای انسان و جامعهی موجود و انقلاب و همچنین چند سخنرانی که تأثیر زیادی بر مردم داشت). در می 1849 که انقلاب روی داد سربازان پادشاه قیام را سرکوب کردند و روکل و با کونین دستگیر و واگنر به فرانتس لیست در وایمار پیوست و بعد از مدتی از مرز گذشت و به سوئیس رفت. واگنر به مدت چهار سال از سرایش اپرا دست کشید و شروع به نوشتن مقالههایی همچون :هنر و انقلاب ، آثار هنری آینده،  اپرا و داستان نمایشی) که نظر او در مورد موسیقی نمایشی نامی که خود به اپرای خود میداد است ).  بهترین آثار خود تریستان وایزولد (59- 1857)  و استاد آواز خوان نورنبرگ (67- 62) است. پس از تکمیل تریستان وایزولد تاریکترین سالهای زندگی واگنر آغاز شد. کارهایش اجازهی اجرا نمیگرفت و هیچکس درکش نمیکرد.

همچنین از همسرش جدا شد وحتی به فکر خودکشی و یا مهاجرت به مشرق زمین یا آمریکا افتاد در همین لحظه بود که ناگهان معجزهای روی داد پسربچهی 18 ساله که ستایشگر کارهای واگنر بود به نام لودیگ دوم به تاج و تخت رسید و پادشاه از واگنر خواست که اپرای حلقه را کامل کند و همچنین او عمارت مخصوصی را برای اجرای کارهایش تأسیس کرد که نام آن را تئاتر بایرویت نامید در اینجا با کوزیما دختر لیست آشنا شد وی که همسر هانس فون رهبر ارکستر بود برای پیوستن به واگنر همسر و فرزندانش را رها کرد و آن دو بعدها با هم ازدواج کردند و حاصل این ازدواج پسری بود که نامش را زیگفرید نامیدند پس از آن چهار داستان نمایش در تئاتر بایرویت اجرا شد.

واگنر وقتی که به سن 70 سالگی وارد شد برای تصنیف آخرین اثرش دست به کار شد که نام آن پارسیفال بود و کمی قبل از مرگش آن را آفرید ریچارد واگنر در نهایت در سال 1883 درگذشت ودر بایرویت به خاک سپرده شد.

نکات دیگری را که میتوان در مورد واگنر گفت استفادهی او از گامهای کروماتیک و فواصل دیسونانت و همچنین عقاید یهود ستیزانه بود که میگفت آهنگسازان یهودی تبار مانند فیلیکس مندلسون از خلاقیت بدیع و اصیل محروم هستند. واگنر بسیار دوست داشت ستایش شود او میخواست دیکتاتور غیر قابل بحث شود.

واگنر آهنگساز محبوب رژیم نازی هم بود هیتلر و سران رژیم نازی به آهنگهای او عشق میورزیدند.

واگنر   و نیچه

در سال 1868 این دو برای اولین بار در منزل خواهر واگنر با هم ملاقات کردند و تحت تأثیر شخصیت یکدیگر قرار گرفتند 3 سال بعد نیچه نخستین اثرش به نام زایش تراژدی را به واگنر تقدیم میکند و  در 1869 نتیجه به ویلای واگنر در تریشن میرود و این دو به هم نزدیکتر میشوند پس از زایش تراژدی واگنر نیچه را به مراسم تئاتر بایرویت دعوت کرد چهار سال بعد را  نیچه با چاپ ریشارد واگنر در بایرویت به ستایش واگنر پرداخت. چند ماه بود واگنر نیچه را به تماشای اپرای حلقهی نیبلونگ به جشنوارهی بایرویت دعوت کرد و این آغاز جدایی بود نیچه در آنجا تاب نیاورد برای او تجمل و انبوده تماشاگران مرفه سبب باز زایی فرهنگ آلمان بود و بیآنکه سخنی بگوید آنجا را ترک میکند چند ماه بود واگنر در پی موفقیت اپرایش به سورنتو رفت و مشغول نوشتن اثر بعدیش پارسیفال شد.  نیچه که در سورنتو بود و نگارش انسانی بسیار انسانی را تازه آغاز کرده بود به دیدارش آمد.

سکوت سرد واگنر به جدایی سرعت بخشید و این آخرین دیدار این دو بود سال بعد یعنی در 1878 نیچه انسانی بسیار انسانی را برای واگنر و واگنر هم پارسیفال خود را برای نیچه فرستاد به همراه این یاداشت ، تقدیم به دوست عزیزم فردریش نیچه با تقدیم بهترین آرزوها از صمیم قلب ریشارد واگنر مشاور امور دینی. جملهی آخر برای نیچه باورنکردنی بود اپرای پارسیفال در ستایش مسیحیت، شفقت، عشق عارفانه و دنیای نجات یافته توسط یک دیوانه، دیوانه به شکل مسیح بود. نیچه  نتوانست تحمل کند که واگنر به مسیحیت ارزش اخلاقی و زیبایی بدهد و نقایص فلسفی آن را حساب نیاورد و بیآنکه چیزی بگوید از واگنردورشد و بعدها دو رساله به نامهای : قضیه واگنر و نیچه علیه واگنر را نوشت .و به تندی واگنر را     به  باد  انتقاد  می گیرد.

نیچه موسیقی واگنر را بیمار می دانست.

هنرجو: سهیل شکرگذار -سنندج

راهنما: روزبه فخاری 

 

منابع:  

قضیه واگنر. فردریش نیچه 

www.harmonytalk.com                                         

farhad06.persianblog.ir

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد