For Classical Music Lovers

موسیقی کلاسیک

For Classical Music Lovers

موسیقی کلاسیک

مختصری درباب کنترپوآن

       

                                        مختصری درباب کنترپوآن

     هنر کنترپوآن، هنر ترکیب خطوط ملودی است. اما عصاره جان چندصدایی (که خود جزیی از نیروی حیاتی موسیقی است)، چیزی بیش از فرایند ترکیب و اجراست و آن را باید تقریبا در همه موسیقی یافت. به بیان روشن تر غالب آثار موسیقی تا حدودی کنترپوانیک هستند.

        

   همانطور که تلویحا از لفظ کنترپوانیک برمی آید، در اصل ایده ی ناسازگاری است. تقابل میان توافق و عدم آن و به دیگر سخن، وابستگی و عدم وابستگی. مثلا وابستگی یا توافق هارمونیک را می توان با استفاده از هماهنگی و به یاری سازگاری میان ریتم های هارمونیک  و ریتم های ملودیک تدارک دید.  

در ریتم میتوان توافقی از تاکیدها یا ضربان های قوی و فعالیت های ریتمیک برقرار کرد. در خطوط ملودیک آن را می توان از طریق آنچه حرکت مشابه می خوانیم ایجاد کرد و هم زمان با صداهای مختلف به اوج و فراز رسید.

همه ی این مسائل تا حدودی مشارکت در سبک کنترپوآنیک است. 

 روال چند صدایی، بسته به گرایش آهنگساز و به نسبت عناصر پیچیده ی وابستگی یا استقلال فرق میکند.

در کنترپوآن مشقی (تمرینی) رایج و عمومی، نمی توان مشابه آنچه در هارمونی قرن هجده و نوزده وجود دارد پیدا کرد. در تمامی این دوره ها نمی توان چنان بر تفاوت های به کار رفته در آکوردها و راه های استفاده از آنها انگشت گذاشت که عمومیت تمرین های هارمونیکی را که برای همه آهنگسازان این دوره مرسوم بوده باطل اعلام کرد.

درحالی که رفتار عناصر کنترپوانیک در همین آهنگسازان وسیع ترین امکانات واگرایی و تکثر را نشان میدهد.

از منظر تاریخی سه اوج و قله در هنر کنترپوآن به چشم می خوردو نخستین قله، چند صدایی محض دوره گوتیک و کنترپوآن استادانه و فاضلانه ی مدرسه فرانکو فلمیش و پیروانش محسوب می شود.

دومین قله، موسیقی نیمه دوم قرن شانزدهم است به شکلی که پالسترینا آن را تعریف کرد و سومین نقطه اوج را می توان در دوره باروک به خصوص در دوره باروک به خصوص در آثار یوهان سباستیان باخ به عیان دید.

باخ از نمایندگان این آثار چندصدایی شناخته می شود.

 

خلاصه مقدمه کتاب کنتر پوان

والتر پیستون

ترجمه: هوشنگ کامکار

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد