For Classical Music Lovers

موسیقی کلاسیک

For Classical Music Lovers

موسیقی کلاسیک

دیوید دوبال. پیانیستی که خود را مبلغ موسیقی میداند

    

 

 

 

                                               دیوید دوبال

 

 

دیوید دوبال، پیانیست و مدرس موسیقی، عاشق پیانوست. او خود را مبلغ موسیقی می پندارد.  

دوبال از سال 1983 در مدرسه جولیارد به آموزش ادبیات پیانو، و اجرای پیانو پرداخته. دو کلاس شبانه او در این مدرسه به نام دنیای پیانو، هر ترم مملو از علاقه مندان موسیقی و هنرجویان او است. 

 وی همچنین یک روز در هفته، در مدرسه ی موسیقی منهتن، به آموزش مشغول است .  

دیوید دوبال نگارنده کتاب  های: بازتاب هایی از کیبورد، بعد از ظهرها با هوروویتز، یادکرد هوروویتز، هنر پیانو، گفت و گوهایی با منوهین و پایه های موسیقی کلاسیک است.  

 

                                                                    

                                                                 ***

چگونه به هنرجویان (سطح پیشرفته)  برای دست یافتن به فهمی عمیق از یک قطعه موسیقی، کمک می کنید؟    

مهم ترین چیز، بالا بردن درک و فهم از سبک و فلسفه ی هر آهنگساز. شوپن، لیست   نیست و هیندمیت، پروکوفیف و همین طور راول، دبوسی.

برای همین همواره از هنرجویان می خواهم نه تنها به موسیقی پیانویی آهنگسازان گوش کنند، بلکه به آوازها ، سمفونی ها و اپراهایشان هم توجه نمایند.  

.

ویژگی های آموزش خوب چیست؟  

 

نخست هنرآموز باید به آموزش عشق بورزد: شور آموزاندن.

آموزش پیانو، پیشینه ای آفرینش گرانه است. فرصتی است برای زیستن در درون زیبایی و شور آموختن. همینطور پیشرفت در عادت به خوب تمرین کردن یا بهتر است بگویم در عادت به خوب نواختن، بسیار اهمیت دارد. تمرین بد مشکل عمده  پیــــانیست هاست. اشنابل معتقد بود: خوب تمرین کردن نوعی اندیشیدن است  

.

کمی از کلاس ضبط های بزرگ پیانو بگویید؟  

فوق العاده است. من متعجبم ، برخی از پیانیست های جوان تا چه اندازه میتوانند غنای میراث پیانیست های گذشته را درک کنند. هرگاه آن ها به هوفمان، گودوسکی، کارتوت، اشنابل، لیپاتی، باریه و فریدمن گوش میدهند زندگی شان عوض میشود، فهم هنری شان قوی تر شده و به چالش های تکنیکی تازه ای پی میبرند.

هفته پیش آن ها به اجرای کنسرت گیلل از کنسرتو پیانوی دوم چایکوفسکی با رهبری کندراشین گوش دادند.  

آن ها به راستی از مهارت  و بی پروایی و بی باکی او، برای در هم شکستن محدودیت ها، به هیجان آمده بودند. در پایان همه شان میخواستند به طرف پیانوهایشان بشتابند و این کنسرتو چایکوفسکی را که بیشترشان نشنیده بودند تمرین کنند. 

 ما اکثرا به شش، هفت اجرا از پیانیست های گونانگون گوش می دهیم و سپس در باره شان بحث می کنیم.

پیانیست در تمام عمرش با استادش زندگی میکند. ما مدرسان روزانه با هنرجوییان خود هستیم و لازم است تمام جنبه های کار، افکار و شخصیت شان را بشناسیم.

و باید دانست ... 

که پیانیست ها آرمانگرایانی هستند که برای رسیدن به استادی تلاش میکنند، کاری که از انسان های معمولی ساخته نیست.

ممکن است هنرمندان بزرگی پا به عرصه ی هنر بگذارند ولی تنها آنانی که خواستی برای خطر کردن دارند، هنرمندانی مانند ویرتئوزهای بزرگ رمانتیک خواهند شد.  

.

اما یک سوال دیگر...   پیانیست ها چگونه میتوانند برای گذران زندگی شان کار کنند و هنوز روح و احساس رومانتیک خود را حفظ کنند؟  

خوب...  

زنده نگاه داشتن روح شاعرانه و رومانتیک در دوران پول باورانه و ماده گرای (ماتریالیست)

امروزی که ارنست بلوخ در توصیفش گفت: "در زمان ما سه چیز برتری یافته است، پول و علم و ورزش"، آسان نیست.

بعضی اشخاص تمام عمرشان فریفته ی پیانو باقی می مانند و برخی دیگر ناکام می شوند. آن ها باید هر روز پس از کلاس به تمرین بپردازند و رپرتوار خویش را وسعت دهند.  

 .

اگر همین حالا لیست وارد کلاست شود، از او میخواهی چه بنوازد؟   

از او تقاضا خواهم کرد که تمام روز با ما باشد و به حرف های پیانیست ها گوش دهد و برایشان حرف بزند. از او خواهش می کنم که سونات سی مینورش را بنوازد و من ، نه مثل برامس که وقتی لیست این قطعه را برایش نواخت خوابش برده بود، به دقت به آن گوش می سپارم. طبیعتا من پرسشی پس از پرسش دیگر از او درباره تکنینک، پدالینگ، نواختن اکتاو و پرسش های بی شمار دیگری خواهم کرد. پس از آن باهم به صرف شام میرویم. سپس از او دباره همه چیز خواهم پرسید.

به نظر من او بزرگترین شخصیت قرن 19 بود. 

.  

و اگر شوپن وارد شود؟ 

آه... بسیار با ادب ونزاکت رفتار می کنم و با متانت از او می خواهم یکی از هر کدام از گونه های آثارش را بنوازد: یک اتود، بالاد، اسکرتسو، پرلود، و به ویژه خیلی دوست دارم اجرای او از مازورکاها و روباتوی بی نظیرش را بشنوم. چنین پرسشهایی برای همیشه ادامه دارد. دوست دارم اجرای بتهوون از همرکلاویرش را بشنوم و میخواهم نظر او را درباره پیانوی مدرن و تفسیرگر های مهم بتهوون بدانم. 


 

 آینده پیانو را چگونه می بینید؟  

 

با فراگیر شدن هنر پاپ مردم دیگر احساس تک افتادگی و حتی بیگانگی می کنند. آن ها دیگر دربرابر هنر بی تفاوت شده اند. ما باید هر روز با هنر سروکار داشته باشیم.

برای من یک روز بدون بتهوون بدین معنی است که در آن روز انسان کاملی نبوده ام.

در این دوره علم و تکنولوژی  ماشین هایی را برایمان به ارمغان آورده که مردم را از هنر دور کرده است.  

من میگویم این راک اند رول مرگ آور، تلوزیون و کامپیوتر را رها کنید و بروید پیانو بنوازید.

پیرمردی ماهیگیر که در کلبه ای در یک جنگل زندگی میکرد به من گفت: 15 سال طول کشید تا نت خوانی را فرا گرفتم اما بالاخره این کار به پایان رسید. (او از 55 سالگی نواختن پیانو را شروع کرد). آری بالاخره توانستم به آرزوی خویش دست یابم.

این عشق است. این ایمان است و از خودگذشتگی.

در دنیای ماشینی مدرن، پیانو به ما معنویت می بخشد.  

باور کنید پیانو به سرنوشت دایناسورها دچار نمی شود، بلکه هنرآموزان پیانو و نوازندگانش، از ارج و منزلتی بیش از پیش برخوردار خواهد شد.

                                                                                                (هنر موسیقی)


نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد